« پزشک روحبرای جبران جذابیت کلاس های دینی و قرآن »

طلبه دانشجوی حقوقدان

نوشته شده توسطعین. کاف 9ام اردیبهشت, 1396

استان تهران، شهر تهران

یه اتفاق،
شاید نماز استخاره مادر،
شاید قبول شدن خواهر در رشته ریاضی و مصم بودنم به جدا شدن از او
شاید معلم دوست داشتنی پرورشی که ادبیات عرب می خواند
توصیه های مدیر راهنمایی
شاید حرف های دانش آموخته دانشگاه امام صادق که از رشته های این دانشگاه گفت
و اول و آخرش خدا…
*
خواهرم یکسال از من بزرگتر است. همیشه فکر می کردم که او از من بیشتر می فهمد، برای همین، هر کاری را که شروع می کرد، من سمتش نمی رفتم. چون مطمئن بودم مثل او نمی توانم انجام بدهم.

وقتی سال سوم راهنمایی، امتحان ورودی دبیرستان علوم ومعارف شهید مطهری را داد، مطمئن بودم که نمی خواهم جا پای او بگذارم. اما او که عاشق تکنولوژی بود، وقتی فهمید مدرسه مطهری کامپیوتر و کلاس کامپیوتر ندارد، با اینکه همیشه مجتهد شدن را دوست داشت، قید رشته معارف را زد و ریاضی خواند. (هر چند در دوران دانشگاه باز هم سراغ معارف رفت و در رشته علوم قرآن و حدیث ادامه تحصیل داد.

حالا من سوم راهنمایی بودم. راهنمایی برایم دوران سرنوشت ساز بود. درسم خوب بود و نفر اول کارهای فرهنگی بودم. یکی از معلم های پرورشی مان خیلی دوست داشتنی بود. علاقمندی به خودش، باعث شد که دوست داشته باشم رشته او را بخوانم. «زبان و ادبیات عرب»

همان سال ها، یکی از فارغ التحصیلان دانشگاه امام صادق، بین دو نماز، برایم از این دانشگاه و رشته هایش گفت که یکی از رشته ها، همان « ادبیات عرب» بود. خوشحال شدم که راهم را پیدا کردم. اینکه می روم مدرسه مطهری، و بعد رشته ادبیات عرب دانشگاه امام صادق… و می شوم مثل معلم دوست داشتنی ام.

نفر بیستم آزمون ورودی مدرسه مطهری سال 77، حیاط رویایی، قتلگاه شهدای هفتم تیر، موکت بودن مدرسه، روسری های سفید و… همه اش باعث شد که در مدرسه مطهری ماندگار شوم و طلبه بشوم. (1) هر چند همیشه پدر و مادرم پشتم بودند و هستند، اما خانواده 72 ملت ما، با شنیدن اینکه من رشته معارف می خوانم، حرف و حدیث هایشان شروع شد و در هر مهمانی و دیدار، از نیش و کنایه هایشان در امان نبودم و دلم می شکست و البته به راهم مصمم تر می شدم.

علاقمندی هایم از دبیرستان به مرور تغییر کرد و نهایتاً به رشته حقوق دانشگاه امام صادق رسید وبماند این قبولی باعث شد همه آن هایی که چهارسال با نیش و کنایه هایشان آزارم می دادند، به تعریف و تمجید رو بیاورند. رشته حقوق هنوز رشته اول علوم انسانی بود وهست.

اما آنقدر درس دین خواندن برایم شیرین بود که نتوانستم آن رارها کنم. جامعة الزهرا را بصورت غیر حضوری ثبت نام کردم تا بعداً بتوانم سطح 3 ادامه بدهم. درس هاس سنگین دانشگاه و حوزه، پروسه های ارسال نوارهای حجیم و سنگین جامعه و توفیق اجباری زیارت کریمه اهل بیت که دو بار درسال بخاطر امتحانات قسمتم می شد، روزهای خوابگاه جامعة الزهراء و… خاطرات شیرین و سخت غیر حضوری خواندن بود.

بعد از چندسال کار، مصمم به ادامه تحصیل بودم. همه جا را شرکت کردم و در کارشناسی ارشد دانشگاه سراسری، آزاد و سطح 3 مرکز مدیریت همزمان قبول شدم. اول نتیجه حوزه آمد و اگر اخطار به حذف نبود، منتظر می ماندم تا در صورت قبول نشدن در دانشگاه، حوزه را ثبت نام کنم. (2) اما نهایت اینکه هر دو را ثبت نام کردم و هر دو را با هم خواندم. 

پ.ن1: مدرسه علوم ومعارف شهید مطهری، بیشتر حوزه است تا دبیرستان. ما مبادی العربیه 3، صرف ساده، هدایة فی النحو و… را دبیرستان خواندیم.
پ.ن2: سطح 3 را با همان مدرک دانشگاه اسم نوشتم. به فارغ التحصیلان دانشگاه امام صادق این اجازه داده می شود که با مدرک دانشگاه وارد سطح 3 حوزه بشوند.


فرم در حال بارگذاری ...