« پدر پروریصندلی خالی شریف »

نقاش ازل نقش مرا خوب کشیده

نوشته شده توسطعین. کاف 16ام اسفند, 1395

استان قم. شهر قم

از دوران کودکی عاشق نقاشی بودم. یادمه کاغذهامو میگذاشتم رو عکس های کتاب ها و روی خطهاش میکشیدم و رنگ آمیزی میکردم. به تدریج که بزرگتر شدم این عشق درونیم بیشتر و بیشتر شد، اول راهنمایی که بودم روزانه گاهی پنج نقاشی میکشدم. از همون دوران تصمیم جدی گرفتم برم دانشگاه هنر و آینده م رو با هنر بسازم. هرکس ازم میپرسید میخوای چه کاره بشی میگفتم نقاش.

سال دوم راهنمایی مدرسمو عوض کردم. روزی مدیر مدرسه بچه ها رو جمع کرد و در مورد مسابقاتی که قرار بود در سطح مدرسه و سپس ناحیه برگزار بشه صحبت کرد. به منم شرکت در مسابقات نهج البلاغه رو پیشنهاد داد. از اون روز به بعد، اوضاع زندگیم تغییر کرد، روز و شب مشغول خوندن بودم، هرچه قدر بیشتر نهج البلاغه میخوندم، بیشتر متحول می شدم. یادمه یه روز یه پلاستیک بزرگ برداشتم و هرچی عروسک و مجسمه و اینا داشتم ریختم توش و دادم رفت. بعد یه مدت کوتاهی هم همه نقاشیامو دادم رفت.

هم چنان مشغول نهج البلاغه بودم تا سوم راهنمایی هم تموم شد. بلافاصله منی که اصلا به سراغ قرآن نمیرفتم مگر در ماه رمضان، مشغول حفظ قران شدم و در سال بعد هم در امتحان ورودی  جامعه الزهرا (س) پذیرفته شدم و الان بعد از حدود 8 سال ،ترم آخر سطح 3 ام… مادرم بعد از متحول شدنم، بهم گفت همون دورانی که تصمیم جدی داشتم برم رشته هنر، یه روز در مجلس روضه امام علی (ع)، متوسل به ایشان میشه و بعد از آن توسل بوده که نهج البلاغه در مسیر زندگیم قرار گرفته…آری ،به ذره گر نظر لطف بوتراب کند، به آسمان رود و کار آفتاب کند. گرچه من ذره، هنوز هم اصلا خودم رو آسمانی نمیدونم ولی مسیر زندگیم با حوزه متحول شد و زندگیم عطر و بوی دیگری یافت. الحمدلله …

 

پ.ن: عکس تزئینی است.

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(0)
4 ستاره:
 
(1)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
4.0 stars
(4.0)
نظر از: رحیمی [عضو] 
4 stars

کاشکی آمده بودی و زمین سرد نبود
این همه روی زمین آدمِ نامرد نبود

خسته‌ام! مهدیِ من! حال مرا می‌فهمی؟
حال من را که نصیبم به جز از درد نبود

تو بهاری و اگر آمده بودی؛ گل‌ها
دلشان منتظر حادثه‌ای زرد نبود

تو اگر آمده بودی همه انسان بودیم
نفسمان این همه هر جایی و ولگرد نبود

هیچ کس اهل ریاکاری و تزویر و فریب
هیچ کس مدعی آن چه نمی‌کرد نبود

ندبه‌ها و فرج و العجل و عهد… چه سود؟
کاش این شهر پر از آدمِ بی درد نبود…

وحیده افضلی

یا علی علیه السلام
http://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir

1396/01/25 @ 19:34


فرم در حال بارگذاری ...