آرشیو برای: "بهمن 1397"
بهترین روزهای زندگی من
نوشته شده توسطسایه 29ام بهمن, 1397با اینکه درسم خوب بود، زمانی که دیپلم گرفتم بابا با ادامهی تحصیلم مخالفت کرد. مثلا میخواست بین فرزندانش عدالت را برقرار کند، چون آبجیهایم را دانشگاه نفرستاده بود. خب، من هم شاغل شدم. نُه سال از تحصیل جا ماندم. آن سالها با آرزوی ادامه تحصیل گذشت تا… بیشتر »
ربیع جوانی و بندگیام
نوشته شده توسطسایه 22ام بهمن, 1397فکرش را که میکنم میبینم، شاید کلید عنایت طلبگیام صدها سال پیش زده شد؛ زمانی که در پی آزار و اذیتهای روسهای کمونیست، پدربزرگم، محمود بدیراُف، عزم هجرت از شهر و دیارش، باکو را در پیش رو گرفت و شد مش ولی تنیده، ساکن بندرانزلی! هجرتی که با پشت سر… بیشتر »
خوابی که تعبیر شد
نوشته شده توسطسایه 11ام بهمن, 1397مدتی بود از دانشگاه فارغ التحصیل شده بودم و در به در دنبال کار میگشتم، اما کاری که هم مناسب یک خانم باشد و هم به رشتهی تحصیلی من که عربی بود مربوط باشد پیدا نکردم. با هر کسی هم در این مورد مشورت میکردم من را مسخره میکرد و میگفت:«مگه رشته قحط بود که… بیشتر »