کلید واژه: "دانشگاه"
هوای پاک طلبگی
نوشته شده توسطسایه 17ام اردیبهشت, 1398هشت سال از عمرم را به بطالت صرف کردم!! عمریکه، اگر آنگونه میخواستم، سپری میشد و راهنما و مشاور خوبی داشتم، شاید موفقتر از امروز بودم.سال ۸۵ دانشگاه شرکت کردم و دو رشته قبول شدم.علم حدیث دانشگاه عالی شهید مطهری و مدیریت دولتی پیامنور شهرمان!!آن… بیشتر »
خوابی که تعبیر شد
نوشته شده توسطسایه 11ام بهمن, 1397مدتی بود از دانشگاه فارغ التحصیل شده بودم و در به در دنبال کار میگشتم، اما کاری که هم مناسب یک خانم باشد و هم به رشتهی تحصیلی من که عربی بود مربوط باشد پیدا نکردم. با هر کسی هم در این مورد مشورت میکردم من را مسخره میکرد و میگفت:«مگه رشته قحط بود که… بیشتر »
پرواز در آتش/ قسمت آخر
نوشته شده توسطمحب حیدر 17ام دی, 1396استان خوزستان بالاخره راهی دانشگاه شدم… تو خوابگاه دانشجویی دخترای پاکی رو می دیدم که متاسفانه به وسیله دوستان ناباب مسیر زندگیشون تغییر می کرد و در راهی قدم میزاشتن که انتهاش چیزی جز ندامت و پشیمانی نبود، دلم می خواست بهشون کمک کنم اما نمی تونستم. دیدن… بیشتر »
پرواز در آتش/ قسمت هفتم
نوشته شده توسطمحب حیدر 19ام آذر, 1396استان خوزستان رفتار پدر و مادرم روز به روز با من بدتر می شد… خونه برام نه آرامش داشت نه آسایش، خیلی وقت ها چون نمی خواستم گناه کنم کتک می خوردم، گاهی مامانم اونقدر با سیخ کباب کتکم می زد که از بازوهام خون می یومد، روزی نبود که اشکمو در نیارن. برای… بیشتر »
من واقعا به درد حوزه می خورم
نوشته شده توسطعین. کاف 23ام خرداد, 1396استان فارس، شیراز پیش دانشگاهیام تمام شد. کل تابستان به عروسی و عروسی رفتن گذشت تا رسید به شهریور ماه که ماه رمضان شروع شد. روز اول عروسی بودم. از روز دوم تصمیم گرفتم کل ماه رمضان را روزه بگیرم و حجابم را حفظ کنم. هر شب برنامه «این شبها» را نگاه… بیشتر »
طلبه دانشجوی حقوقدان
نوشته شده توسطعین. کاف 9ام اردیبهشت, 1396استان تهران، شهر تهران یه اتفاق، شاید نماز استخاره مادر، شاید قبول شدن خواهر در رشته ریاضی و مصم بودنم به جدا شدن از او شاید معلم دوست داشتنی پرورشی که ادبیات عرب می خواند توصیه های مدیر راهنمایی شاید حرف های دانش آموخته دانشگاه امام صادق که از رشته های… بیشتر »
از کتابداری به حوزه
نوشته شده توسطعین. کاف 22ام اسفند, 1395استان اصفهان. شهر اصفهان ترم آخر دانشگاه بودم .رشته کتابداری یا به قول دوستام که اسم رشته درسیمون را دوست نداشتند و آخر موفق به عوض شدن این اسم شدند رشته اطلاع رسانی .یه روز مامانم به من گفتند میخوام برم یه کلاسی که احکام دین و مداحی و …یاد میدند.… بیشتر »