کلید واژه: "چی شد طلبه شدم"
یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد
نوشته شده توسطسایه 29ام تیر, 1398هرسال دعای عرفه مرز خسروی با کاروان حاج آقا ابوترابی غوغا میشد. خدا رحمتشان کند حال عرفانی عجیبی به همه میدادند. سال 78 خواهرهای بسیج طبق هر سال درخدمت زائرین بودند، من هم به عنوان خادم درکنار بچهها بودم. نزدیکیهای مرز خسروی بچههای طلبه را دیدم.… بیشتر »
خودش سرباز هایش را انتخاب میکند؟!
نوشته شده توسطسایه 26ام تیر, 1398داستان تکراریست! اوایل طلبگی این داستان را با زبانی ساده تر سر هم کرده بودم. اما این از آن روایتهایی است که هیچ وقت تکراری نمیشود. داستان، از یک دخترک شیطون و بازیگوش شروع میشود ، از همان دخترهایی که صدای خندههایشان کل کوچه را میگیرد و زمین و زمان… بیشتر »
فقط دانشگاه !
نوشته شده توسطسایه 24ام تیر, 1398راستش من اهل نماز و روزه بودم ولی خیلی آدم مقیدی نبودم. وقتی اسم حوزه را می بردند مسخره میکردم میگفتم حوزه نمیروم. مخالف سرسخت حوزه بودم. بلاخره پیش دانشگاهی تمام شد و من با سعی و تلاش فراوان بیشتر کتابها را میخواندم و خودم را آماده کنکور میکردم… بیشتر »
هر حاجتی دارید، از آقا ابوالفضل بخواهید...
نوشته شده توسطسایه 23ام تیر, 1398از زمانی که یک دختر بچه راهنمایی بودم به کلاسهای قرآن و شرکت در برنامههای بسیج خیلی مشتاق بودم. همیشه سعی میکردم در این کلاسها شرکت کنم. سال سوم راهنمایی بودم که از اساتید حوزه برای تبلیغ به روستایمان آمدند و در مورد ثبت نام و شرایط حوزه گفتند. از… بیشتر »
امیدت به خدا باشد
نوشته شده توسطسایه 11ام تیر, 1398به نام اوکه بهترین راههای زندگیام را به من نشان داد. گوشهای نشستهام و خیالم پرواز میکند به سمت گذشتهام و یک سوال ذهنم را پر میکند چی شد که طلبه شدم؟ حدودسه سال پیش که درسم در مقطع پیش دانشگاهی به پایان رسید با امید به اینکه در کنکور موفق خواهم شد… بیشتر »
به اندازه یک ذره
نوشته شده توسطسایه 11ام تیر, 1398به نام دگرگون کننده ی احوالها گاهی یک تلنگر زندگیات را زیر و رو میکند، باعث میشود تو دو راهی زندگی، مسیرت را درست انتخاب کنی.گاهی در وجودت یک جای خالی حس میکنی که با هیچ چیز پر نمیشود جز آن چیزی که باید باشد. آدم معتقدی بودم، علاقهی زیادی به مطالعه… بیشتر »
بهشت حوزه
نوشته شده توسطسایه 30ام خرداد, 1398سالها قبل از اینکه وارد سرای آزمایش بشوم دقیقا زمانی که مادرم سر سفره عقد نشسته بود و همزمان با خواندن خطبه عقد زیر لب دعا میکرد برای فرج امام زمان(عج) ، خوشبختیش و درخواست فرزندانی که عاقبت بخیر دنیا وآخرت باشند و اینکه یاری خوایتن از خدا تا فرزندانی… بیشتر »