کلید واژه: "سرزنش"
پرواز در آتش/ قسمت ششم
نوشته شده توسطمحب حیدر 14ام آذر, 1396استان خوزستان وقتی رسیدم خونه… پدرم بشدت عصبانی بود، اومد سمتم و گفت: با این کارهات آبرومون رو جلو فامیل بردی حالا نوبت مدرسه است؟ و بهم سیلی زد، سرم رو انداختم پایین، پدرم همچنان که داد می زد از اتاق رفت بیرون، منم نشستم و شروع کردم به گریه کردن،… بیشتر »
پرواز در آتش/ قسمت چهارم
نوشته شده توسطمحب حیدر 7ام آذر, 1396استان خوزستان ماه ها گذشت… تعطیلات نوروز بود و ما راهی سفر به زادگاهمون شدیم. اقوامم با دیدن حجاب من با اینکه مانتویی بودم سرزنشم می کردن و با تمسخر بهم می گفتن: با حجاب چقدر شبیه عقب مونده ها میشی! بهم می گفتن: مادر شهید، شیخ، حجت الاسلام و می… بیشتر »