کلید واژه: "طلبه"
مربی پرورشی طلبه
نوشته شده توسطعین. کاف 14ام اردیبهشت, 1396استان تهران، تهران توی دوره دبیرستان شکر خدا یه کادر قوی و مربیان پرورشی خیلی فعال، مذهبی و انقلابی به تمام معنا روزی من شده بود. خیلی خوب دانش آموزان دبیرستانی رو پرورش می دادند طوری که دفتر پرورشی پاتوق خیلی ها توی زنگ های تفریح بود و اگه دیر میرفتی… بیشتر »
طلبه دانشجوی حقوقدان
نوشته شده توسطعین. کاف 9ام اردیبهشت, 1396استان تهران، شهر تهران یه اتفاق، شاید نماز استخاره مادر، شاید قبول شدن خواهر در رشته ریاضی و مصم بودنم به جدا شدن از او شاید معلم دوست داشتنی پرورشی که ادبیات عرب می خواند توصیه های مدیر راهنمایی شاید حرف های دانش آموخته دانشگاه امام صادق که از رشته های… بیشتر »
از اعتکاف تا طلبگی
نوشته شده توسطعین. کاف 24ام فروردین, 1396استان کرمانشاه، کرند غرب ترم آخر کارشناسی بودم که برای اعتکاف رفته بودم مسجد شهرستان مون. جمعیت کم بود ولی طلبه ها زیاد بودن و با همکاری هم کار های اعتکاف رو انجام می دادن. خیلی تعجب کردم که چطوری اونا این طوری کار می کنن در ثواب از هم سبقت می گرفتن. من… بیشتر »
برای جبران گذشته دور از خدا طلبه شدم
نوشته شده توسطعین. کاف 17ام فروردین, 1396استان کرمان، شهر کرمان من دختری از شهر کرمان هستم و توخانواده ای بزرگ شدم که هرگونه آزادی رو داشتم وخیلی در قید و بند نماز خوندن و…نبودم؛ یعنی گاه گاهی میخوندم. بیشتر زمانی یاد خدا بودم که گرفتار بودم یا نزدیک امتحاناتم بود. البته خیلی بهم میگفتن… بیشتر »
دختر خجالتی آخر کلاس
نوشته شده توسطعین. کاف 25ام اسفند, 1395استان کهگیلویه و بویراحمد، دهدشت دوران دبیرستان یه معلم دین و زندگی داشتم که مسائل اعتقادی و فقهی رو سر کلاس بیان می کرد. من هم یه دختر کم رو با چادری که همیشه جلوی دهنم گرفته بود ته کلاس می نشستم. خیلی سؤال برام پیش می اومد اما از بس کم رو و خجالتی… بیشتر »
طلبه شدن در هفتاد سالگی
نوشته شده توسطعین. کاف 24ام اسفند, 1395استان اصفهان. شهر کاشان من یک دبیر بازنشسته ام متولد اسفند 1321 در شهر کاشان. نوشتن داستان زندگی ام شاید نیاز به ده ها کتاب دارد. بعد از بازنشستگی و انجام کارهایی برای زندگی که قبلا وقت آن را نداشتم، پس از بیست سال تصمیم گرفتم برای بدست آوردن معلومات… بیشتر »
از کتابداری به حوزه
نوشته شده توسطعین. کاف 22ام اسفند, 1395استان اصفهان. شهر اصفهان ترم آخر دانشگاه بودم .رشته کتابداری یا به قول دوستام که اسم رشته درسیمون را دوست نداشتند و آخر موفق به عوض شدن این اسم شدند رشته اطلاع رسانی .یه روز مامانم به من گفتند میخوام برم یه کلاسی که احکام دین و مداحی و …یاد میدند.… بیشتر »